محل تبلیغات شما
روزی اگر در آیینه‌ات کسی را ندیدی به من بازگرد روزی اگر به سایه‌ات دست کشیدی و خراشیدی به من بازگرد آن‌جا که قله‌ای را دیدی که می‌گریزد آن‌جا که دشت گیاهان‌‌اش را رو به قلبِ زمین می‌رویانَد گویی که هر گناه، جبرانِ رنجِ نابرابری باشد آن‌جا که انگشتا‌ن‌ات از لای انگشتان‌ات فرومی‌ریختند آن‌جا که ساعتِ شنی‌‌ برنگشت به من بازگردد زیرا که فراموش می‌کنیم زیرا که عشق پل‌های بی‌شماری می‌سازد زیرا که باید باید یک‌به‌یک آن‌چه را که بُرده‌ایم بازگردانیم انسان از ترسِ

شعر ۳۲ ...گفت آن زمان که مشتری و مه قران کنند

از صدای سخن عشق ندیدم خوش‌تر

چهل و سه سال که گذشت، یک روزِ دیگر هم روش

آن‌جا ,بازگرد ,روزی ,عشق ,پل‌های ,بی‌شماری ,آن‌جا که ,به من ,زیرا که ,روزی اگر ,من بازگرد

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها